معرفی کتاب "تاملی در نهضت عاشورا"
نام این کتاب را باید در کنار نام مولف
آن، مورخ توانمند حجه الاسلام رسول جعفریان دید. این کتاب نگاهی دوباره به واقعه
کربلا، منابعی که این واقعه از آنها نقل شده است و تحریفاتی که طی تاریخ به آن
افزوده شده، دارد.
در نخستین فصل کهن ترین و مهم ترین متون تاریخی مربوط به تاریخ
عاشورا معرفی شده اند. در فصل دوم به زمینه های اجتماعی، سیاسی و طایفه ای و دینی رخداد
کربلا پرداخته شده است. دو فصل
بعدی نیز به تاریخ کربلا اختصاص دارند و یک مقتل کوتاه برای واقعه کربلا به حساب
می آیند.
گفتارهایی درباره اربعین امام حسین(ع)، حکمت شهادت امام حسین(ع)،
آثار نهضت امام حسین(ع)، مروری بر محتوای کتاب «کامل الزیارات ابن قولویه»، ابعاد شکلی
و شعاری نهضت عاشورا، تاریخ عزاداری اهل سنت برای امام حسین(ع)، نقد کتاب «روضه
الشهاده» اثر ملاحسین کاشفی و تحریفات عاشورا از جمله مباحثی هستند که در این کتاب
مورد بررسی قرار گرفته اند.
در پایان این کتاب نیز فهرست نام ها و مکان ها در کنار منابع متعدد
آن عرضه شده است.
https://bookroom.ir/book/1320 منبع:
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق)، دهمین امام شیعیان، و فرزند امام جواد(ع) است. وی ۳۳ سال، از ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری، امامت شیعیان را به عهده داشت که همزمان با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سالهای امامت را در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی گذراند.
از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات نقلشده از وی، درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه نیز از امام دهم شیعیان نقل شده است.
علی بن محمد(ع) به واسطه جمع زیادی از وکلا که سازمان وکالت خوانده شده، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر، از اصحاب او به شمار آمدهاند.
مزار امام هادی در سامرا که به دلیل دفن وی و فرزندش امام حسن عسکری، حرم عسکریین خوانده میشود، در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی بوده[۱] که نامش سمانه مغربیه،[۲] یا سوسن دانسته شده است.[۳]
از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است.[۴] لقب هادی از آن رو به وی اطلاق شده که در زمان خود بهترین هدایتکنننده مردم به سوی خیر بوده است.[۵] القاب دیگری از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل[یادداشت ۱]، خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.[۶] همچنین شیعیان، امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقهای به نام عسکر ساکن بودند[۷] امامین عسکریین میخوانند.[۸]
کنیه وی ابوالحسن است[۹] و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،[۱۰] تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.[۱۱]
گاهشمار زندگی امام هادی(ع) | |
---|---|
|
|
۱۵ ذیالحجه ۲۱۲ق. | تولد امام هادی(ع) و آغاز فتنه خلق قرآن با حمایت مامون عباسی |
۲۱۸ق. | مرگ مامون عباسی و آغاز حکومت معتصم عباسی - اعتراف جنید، عالم ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) به علم امام هادی در سن کودکی |
۲۱۹ق. | دستگیری امام جواد(ع) به دستور معتصم عباسی و بردن آن حضرت به بغداد - |
آخر ذیالقعده ۲۲۰ق. | شهادت امام جواد(ع) و آغاز امامت امام هادی(ع) |
۲۳۱ ق. | ولادت امام حسن عسکری(ع) در مدینه- تفتیش عقاید درباره خلق قرآن- نگارش نامه امام هادی(ع) در مورد بدعت شمردن جدال درباره مسأله خلق قرآن |
۲۳۲ق. | مرگ واثق بن معتصم و به خلافت رسیدن متوکل عباسی |
۲۳۴ق | دستگیری امام هادی(ع) و بردن ایشان به سامرا به دستور متوکل- دعوت متوکل از ابنسکیت برای سوال از امام هادی(ع) و آزمودن علم امام |
سال ۲۳۴ تا ۲۴۷ | ظهور زینب کذاب و رسوا شدنش توسط امام هادی(ع) |
۲۳۶ق. | تخریب قبر امام حسین(ع) و تحریم زیارت ایشان به دستور متوکل |
۲۳۷ق. | آغاز قیام یعقوب لیث صفاری |
۲۴۴ق. | شهادت ابنسکیت به دلیل اظهار محبت و ارادت به امیرالمومنین(ع) و فرزندانش به دستور متوکل |
۲۴۶ق. | درگذشت دعبل خزاعی |
۲۴۷ق. | جسارت متوکل به امام هادی(ع)- قتل متوکل به دست پسرش منتصر و به خلافت رسیدن او- رفع ممنوعیت زیارت امام حسین(ع) و رد فدک به اهل بیت(ع) به دستور منتصر |
۲۴۸ق. | به خلافت رسیدن مستعین به جای منتصر |
۲۵۲ق. | استعفای مستعین و به خلافت رسیدن معتز- درگذشت محمد فرزند امام هادی(ع) |
۳ رجب ۲۵۴ق. | شهادت امام هادی(ع) |
بنابر نظر کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ق[۱۲] در منطقهای به نام صریا در نزدیکی مدینه) متولد شده است.[۱۳] تولد او همچنین، ۲ یا ۵ رجب همان سال[۱۴] یا رجب ۲۱۴ق و جمادی الثانی سال ۲۱۵ق نیز ثبت شده است.[۱۵] به روایت مسعودی، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل، حج به جای آورد، امام هادی را در حالیکه کوچک بود به مدینه آوردند[۱۶] و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی میکرد. در این سال، متوکل او را به سامرا احضار کرد و در منطقهای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد. وی ۲۱ سال، یعنی تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیر شیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانستهاند.[۱۷] نقش انگشتر امام هادی(ع)، «اللّه ربّی و هو عصمتی من خلقه»، یعنی «خداوند پروردگار من است و حامیام از شر آفریدگانش» گزارش شده است.[۱۸] همچنین نقش انگشتر دیگر وی، «حفظ العهود من أخلاق المعبود» ثبت شده است؛ به این معنا که: «پایبندی به پیمانها از خُلق خداوند است».[۱۹]
علمای شیعه از چهار پسر به نامهای حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کردهاند.[۲۰] دختری نیز به او نسبت داده شده که شیخ مفید، نامش را عایشه[۲۱] و ابن شهرآشوب، او را عِلِّیّه خوانده است.[۲۲] عالمان اهل سنّت نیز فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانستهاند.[۲۳]
امام هادی(ع):
«مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.»
امام هادی(ع) در سال ۲۲۰ق در هشت سالگی به امامت رسید. به گزارش منابع تردیدی از جهت اینکه سن امام به هنگام امامت پایین بود میان شیعیان رخ نداد برخی معتقدند از این جهت بوده که شیعیان مشکلِ پایینبودنِ سنّ امام جواد(ع) را در هنگام آغاز امامتش پشت سر گذاشته بودند. به نوشته شیخ مفید پیروان امام جواد(ع) به استثنای افراد اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۴] این عده به امامت موسی بن محمد معروف به موسی مبرقع معتقد شدند؛ ولی پس از مدّتی از امامت وی برگشتند و امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۵] سعد بن عبدالله اشعری بازگشت این افراد به امام هادی(ع) را از آن روی میداند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و آنان را از خود راند.[۲۶] از نظر شیخ مفید[۲۷]، طبرسی و ابن شهرآشوب[۲۸] اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و ادعای امامت نکردن فرد دیگری دلیل محکمی بر صحّت امامت آن حضرت است.[۲۹] کلینی[۳۰] و دیگران[۳۱] نصوص مربوط به امامت وی را برشمردهاند. از پارهای روایات برمیآید هنگامیکه امام جواد(ع) از طرف معتصم عباسی به بغداد فرا خوانده شد، امام چون این احضار را تهدیدی برای خود میدانست، امام هادی(ع) را به عنوان جانشین خود به شیعیان معرفی کرد.[۳۲]
امام هادی(ع):
«حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.»
بنا بر گفته ابن شهر آشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین بر امامت او آگاه شدند. نص بر امامت او را راویانی همچون اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی روایت کردهاند..[۳۳]
خلفای دوران پیش از امامت (۲۱۲-۲۲۰) |
|
سال |
خلیفه |
خلفای دوره امامت ۲۲۰-۲۵۴ |
|
سال |
خلیفه |
امام هادی(ع) از سال ۲۲۰ تا سال ۲۵۴ق به مدت ۳۳ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.[۳۴] مدت امامت او با خلافت چند تن از خلفای عباسی معاصر بود. آغاز امامت او با خلافت معتصم و پایانش با خلافت معتز همزمان بود. البته ابن شهر آشوب پایان عمر وی را با خلافت معتمد همزمان میداند.[۳۵] او هفت سال از امامتش را در دوران خلافت معتصم سپری کرد. معتصم در زمان امام هادی نسبت به دوران امام جواد سختگیری کمتری نسبت به شیعیان داشت و با علویان با مدارا رفتار میکرد علت این کار را رشد اقتصادی حکومت عباسی دانستهاند که سبب کاهش عملیات نظامی از سوی علویان شده بود.[۳۶] همچنین حدود ۵ سال از دوران امامت امام دهم شیعیان با خلافت واثق، ۱۶ سال با خلافت متوکل، ۶ ماه با خلافت مستنصر، ۴ سال با خلافت مستعین و ۲ سال با خلافت معتز همزمان بود.
متوکل در سال ۲۳۳ق مصمم شد تا امام هادی را از مدینه به سامرا بیاورد. ابن جوزی بدگویی برخی افراد بدبین به خاندان رسالت نزد متوکل و گزارشهای حاکی از میل مردم به امام هادی(ع) را دلیل احضار او به سامرا عنوان کرده است.[۳۷] به گزارش شیخ مفید، سعایتکننده امام هادی نزد متوکل، عبدالله بن محمد بوده است.[۳۸] اما به گزارش مسعودی بریحه عباسی که از جانب خلیفه در حرمین نماز جماعت میخواند به متوکل نوشت اگر مکه و مدینه را میخواهی محمد بن علی را از آنجا بیرون کن زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است. در پی این متوکل یحیی بن هرثمه را فرستاد تا امام را به سامرا ببرد.[۳۹] امام هادی(ع) طی نامهای به متوکل، گزارشهای سعایت را تکذیب نمود. متوکل در پاسخ امام، نامه احترامآمیزی نوشت و از امام هادی خواست تا به سامرا حرکت کند.[۴۰] شیخ مفید[۴۱] و کلینی[۴۲] متن نامه متوکل را آوردهاند.
به گفته برخی منابع، متوکل، برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد،یحیی بن هرثمه نقل کرده که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکسالعملهای غیر منتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راهانداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.[۴۳]
ولی مردم مدینه متوجه شده بودند. ابن جوزی ازامام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شد وارد خانه خزیمة بن حازم شد و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.[۴۴] به نقل شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک»(محل فرود کاروانها) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.[۴۵] به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.[۴۶] شیخ مفید معتقد است آن حضرت به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی وی علیه آن حضرت دسیسه میکرد[۴۷] متوکل در صدد بود ضمن نظارتهای کلّی، وی را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۴۸] بر اساس گزارشی که به متوکل داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد. به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را، در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه میکرد. او را پیش متوکل آوردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر میخوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند [۴۹] اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.[۵۰]
برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند:
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.[۵۲]
در زمان امامت امام هادی غالیان فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از فحشا و منکر در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ [۵۳] را اشاره به شخصی میدانستند که اهل رکوع و سجده نبوده و منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست از آن پرهیز کنید.[۵۴]فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود «هر جسمی چنین است جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است».[۵۵]
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتل او را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکرد.[۵۶] امام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری [یادداشت ۲] رئیس فرقه نصیریه،[۵۷] قاسم شعرانی یقطینی و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است. امام ضمن نامهای از ابن بابا قمی بیزاری جست و فرمود: او گمان برده که من او را فرستادهام و او باب من است. شیطان وی را گمراه کرده است.[۵۸]
امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و علی بن جعفر الهمانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد.[۵۹] او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری میکرد. به گفته جعفریان کثرت روایات درباره ابن حاتم در رجال کشی، نشان میدهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید میکرده است.[۶۰] از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) قلمداد میکرد، احمد بن محمد سیاری بود،[۶۱] که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسد المذهب دانستهاند. کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است. از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد،[۶۲] امام هادی(ع) ضمن رسالهای که ابن شعبه حرّانی از آن حضرت نقل کرده، بر اصالت قرآن تکیه کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده است. و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی به آن استناد میکنند، مطرح کرده است. او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد میکرد.[۶۳]
عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.[۶۴] امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد هنگامی که قمیها محمد بن ارومه را به اتهام غلو از قم اخراج کردند نامهای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.[۶۵]
امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.[۶۶] محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند.[۶۷] علیرغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.[۶۸] علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند. برخی با استناد به روایتی که کشّی دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده[۶۹] احتمال دادهاند که احمد بن اسحاق رازی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.
امام هادی(ع) در نامهای، به یکی از شیعیان از او خواسته بود تا در مسأله خلق قرآن اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسأله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤالکننده و هم پاسخدهنده در گناه آن شریکند.[۷۰] در آن دوره، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقهها و گروههایی در میان اهل سنت شده بود مأمون و معتصم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار میدادند که از آن به دوره محنت یاد میشود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت میکرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعتگذار معرفی میکرد.[۷۱]
در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحتنظر حکومت عباسی میداند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۷۲]
روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.[۷۳]
رسالهای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.[۷۴] همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.[۷۵]
در روایات منقول از امام هادی، از او با نامهای مختلفی همچون ابیالحسن الهادی، ابیالحسن الثالث، ابیالحسن الاخیر، ابیالحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانستهاند.[۷۶]
زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از امام هادی نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امامشناسی دانستهاند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است.
شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفتهاند[۷۹] بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند بالغ بر ۱۸۵ نفر میشود.[۸۰] عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان روای از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن متروک و مجهول یافت میشود [۸۱] به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.[۸۲]
ابن شهر آشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب او معرفی کرده است.[۸۳]
عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،[۸۴]ایوب بن نوح،[۸۵] حسن بن راشد[۸۶] و حسن بن علی ناصر[۸۷] از جمله اصحاب او به شمار میرفتند.
برخی از پژوهشگران برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای شهری آنان استناد کردهاند. و بر اساس آن محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،[۸۸] ابراهیم بن شیبه اصفهانی، و ابومقاتل دیلمی[۸۹] از اصحاب آن حضرت را در ایران دانستهاند.[۹۰] و گفتهاند بر اساس نامه امام هادی به وکیل خود در همدان در آن آمده «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کردهام»[۹۱] برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی دیگری برخی از اصحاب امام هادی در قزوین[۹۲] ساکن بودهاند.[۹۳]
بزرگان و عالمان اهل سنت برای امام هادی(ع) احترام ویژهای قائل بودهاند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(ع) را ستودهاند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.
امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.[۹۴] ابن شهر آشوب بر این باور است که وی در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۹۵]شیخ مفید گفته است او در ماه رجب سال ۲۵۴ق [۹۶]پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا در ۴۱ سالگی از دنیا رفت.[۹۷] برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب[۹۸] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادیالثانی ذکر کردهاند.[۹۹]
امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جادهای که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در یکی از خانههایی که حضرت در آن زندانی بود، به خاک سپردند. گفته شده ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار میآورد.[۱۰۰]
امام هادی در خانهای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.[۱۰۱] محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته میشود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانهاش، امام عسکری(ع) برای مقبره پدرشان خادمی را تعیین کرد. در سال ۳۳۳ قمری، ناصرالدوله حمدانی قبهای برای حرم بنا کرد و مهمانسرایی برای زائران آن ساخت. در دوران آل بویه، معزّالدوله و عضدوالدوله ساختمانها و تأسیساتی برای حرم میسازند و گنبد و ضریح را بازسازی میکنند. در سال ۱۳۳۵ش ضریحی از طلا و نقره، بر آن نصب شد.[۱۰۲]
در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمتهایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.[۱۰۳] [۱۰۴] ستاد بازسازی عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ش بازسازی آن را آغاز و در سال ۱۳۹۴ش به پایان برده است. ضریح حرم نیز به همت آیت الله سیستانی ساخته شده است.[۱۰۵]
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم در سال دهم هجرت برای انجام فریضه وتعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجة الوداع » نامیدند. افرادی که به شوق همسفری ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبیست هزار تخمین زده شده اند.
مراسم حج به پایان رسید وپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم راه مدینه را،در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه میکردند وجز کسانی که در مکه به او پیوسته بودند همگی در رکاب او بودند، در پیش گرفت. چون کاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیر خم » رسید که در سه میلی «جحفه » (1) قرار دارد، پیک وحی فرود آمد وبه پیامبر فرمان توقف داد. پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند وبازماندگان فرا رسند.
کاروانیان از توقف ناگهانی وبه ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب، آن هم در نیمروزی گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده وزمین تفتیده بود، در شگفت ماندند.مردم با خود می گفتند: فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر ماموریت داده است که در این وضع نامساعد همه را از حرکت باز دارد وفرمان خدا را ابلاغ کند.
فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس .(مائده:67)
«ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان واگر نرسانی رسالت خدای را بجا نیاورده ای; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند».
دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت می کند:
اولا: فرمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه می داد و آن را ابلاغ نمی کرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود، بلکه با انجام این ماموریت رسالت وی تکمیل می شد.
به عبارت دیگر، هرگز مقصود از ما انزل الیک مجموع آیات قرآن و دستورهای اسلامی نیست. زیرا ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است ویک چنین امر بدیهی نیاز به نزول آیه ندارد.بلکه مقصود از آن، ابلاغ امر خاصی است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده می شود وتا ابلاغ نشود وظیفه خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمی گیرد. بنابر این، باید مورد ماموریت یکی از اصول مهم اسلامی باشد که با دیگر اصول وفروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا ورسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.
ثانیا: از نظر محاسبات اجتماعی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم احتمال می داد که در طریق انجام این ماموریت ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد وخداوند برای تقویت اراده او می فرماید:
و الله یعصمک من الناس .
اکنون باید دید از میان احتمالاتی که مفسران اسلامی در تعیین موضوع ماموریت داده اند کدام به مضمون آیه نزدیکتر است.
محدثان شیعه و همچنین سی تن از محدثان بزرگ اهل تسنن (2) بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است وطی آن خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ماموریت داده که حضرت علی علیه السلام را به عنوان «مولای مؤمنان » معرفی کند.
ولایت و جانشینی امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتی بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد وخودداری از بیان آن، مایه نقص در امر رسالت شمرده شود.
همچنین جا داشت که پیامبر گرامی، از نظر محاسبات اجتماعی و سیاسی، به خود خوف ورعبی راه دهد، زیرا وصایت وجانشینی شخصی مانند حضرت علی علیه السلام که بیش از سی وسه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهی که از نظر سن وسال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. (3) گذشته از این، خون بسیاری از بستگان همین افراد که دور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را گرفته بودند در صحنه های نبرد به دست حضرت علی علیه السلام ریخته شده بود وحکومت چنین فردی بر مردمی کینه توز بسیار سخت خواهد بود.
به علاوه، حضرت علی علیه السلام پسر عمو و داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود وتعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلی حمل می شده است.
ولی به رغم این زمینه های نامساعد، اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفت که پایداری نهضت را با نصب حضرت علی علیه السلام تضمین کند ورسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر وراهنمای پس از او تکمیل سازد.
اکنون شرح واقعه غدیر را پی می گیریم:
آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت می تابید وگروه انبوهی که تاریخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد وبیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند ودر انتظار حادثه تاریخی آن روز به سر می بردند، در حالی که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده، نیمی بر سر ونیم دیگر را زیر پا انداخته بودند.
در آن لحظات حساس، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت وندای تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده کردند وپیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه، که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به میان جمیعت آمد وبر منبر بلندی که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت وبا صدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد کرد:
ستایش از آن خداست.از او یاری می خواهیم وبه او ایمان داریم وبر او توکل می کنیم واز شر نفسهای خویش وبدی کردارهایمان به خدایی پناه می بریم که جز او برای گمراهان هادی وراهنمایی نیست; خدایی که هرکس را هدایت کرد برای او گمراه کننده ای نیست. گواهی می دهیم که خدایی جز او نیست ومحمد بنده خدا وفرستاده اوست.
هان ای مردم، نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. ومن مسئولم و شما نیز مسئول هستید. در باره من چه فکر می کنید؟
یاران پیامبر گفتند: گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردی ونسبت به ما خیرخواهی ونصیحت کردی ودر این راه بسیار کوشیدی خداوند به تو پاداش نیک بدهد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، وقتی مجددا آرامش بر جمعیت حکمفرما شد، فرمود:
آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدا، خدایی نیست ومحمد بنده خدا وپیامبر اوست؟ بهشت ودوزخ ومرگ حق است وروز رستاخیز بدون شک فرا خواهد رسید وخداوند کسانی را که در خاک پنهان شده اند زنده خواهد کرد؟
یاران پیامبر گفتند: آری، آری، گواهی می دهیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادامه داد:
من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ناشناسی پرسید: مقصود از این دو چیز گرانبها چیست؟
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
ثقل اکبر کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا وطرف دیگرش در دست شماست. به کتاب او چنگ بزنید تا گمراه نشوید. وثقل اصغر عترت واهل بیت من است. خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیز از هم جدا نمی شوند.
هان ای مردم،برکتاب خدا وعترت من پیشی نگیرید واز آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.
در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست حضرت علی علیه السلام را گرفت و بالا برد، تا جایی که سفیدی زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد وهمه حضرت علی علیه السلام را در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدند و او را به خوبی شناختند ودریافتند که مقصود از این اجتماع مسئله ای است که مربوط به حضرت علی علیه السلام است و همگی با ولع خاصی آماده شدند که به سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گوش فرا دهند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
هان ای مردم، سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست؟
یاران پیامبر پاسخ دادند:خداوند و پیامبر او بهتر می دانند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادامه داد:
خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان اولی وسزاوارترم. هان ای مردم،«هر کس که من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا ورهبر اوست ».
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این جمله آخر را سه بار تکرار کرد (4) وسپس ادامه داد:
پروردگارا، دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد ودشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد.خدایا، یاران علی را یاری کن ودشمنان او را خوار وذلیل گردان. پروردگارا، علی را محور حق قرار ده.
سپس افزود:
لازم است حاضران به غایبان خبر دهند ودیگران را از این امر مطلع کنند.
هنوز اجتماع با شکوه به حال خود باقی بود که فرشته وحی فرود آمد وبه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد ونعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانی داشت. (5)
در این لحظه، صدای تکبیر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بلند شد وفرمود:
خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید واز رسالت من و ولایت علی پس از من خشنود شد.
پیامبر از جایگاه خود فرود آمد ویاران او، دسته دسته، به حضرت علی علیه السلام تبریک می گفتند واو را مولای خود ومولای هر مرد وزن مؤمنی می خواندند. در این موقع حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا، برخاست واین واقعه بزرگ تاریخی را در قالب شعری با شکوه ریخت وبه آن رنگ جاودانی بخشید. از چکامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت می پردازیم:
پیامبر به حضرت علی فرمود:برخیز که من تو را به پیشوایی مردم وراهنمایی آنان پس از خود برگزیدم.هر کس که من مولای او هستم، علی نیز مولای او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین ودوستداران واقعی علی باشید. (6)
آنچه نگارش یافت خلاصه این واقعه بزرگ تاریخی بود که در مدارک دانشمندان اهل تسنن وارد شده است. در کتابهای شیعه این واقعه به طور گسترده تر بیان شده است. مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج (7) خطبه مشروحی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که علاقه مندان می توانند به آن کتاب مراجعه کنند.
اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که واقعه تاریخی غدیر در تمام قرون واعصار، به صورت زنده در دلها وبه صورت مکتوب در اسناد وکتب، بماند ودر هر عصر وزمانی نویسندگان اسلامی در کتابهای تفسیروحدیث وکلام وتاریخ از آن سخن بگویند وگویندگان مذهبی در مجالس وعظ وخطابه در باره آن داد سخن دهند وآن را از فضایل غیر قابل انکار حضرت علی علیه السلام بشمارند. نه تنها خطبا وگویندگان، بلکه شعرا وسرایندگان بسیاری از این واقعه الهام گرفته اند وذوق ادبی خود را از تامل در زمینه این حادثه واز اخلاص نسبت به صاحب ولایت مشتعل ساخته اند وعالیترین قطعات را به صورت های گوناگون وبه زبانهای مختلف از خود به یادگار نهاده اند.
از این جهت، کمتر واقعه تاریخی همچون رویداد غدیر مورد توجه دانشمندان، اعم از محدث ومفسرومتکلم وفیلسوف وخطیب وشاعر ومورخ وسیره نویس، قرار گرفته است وتا این اندازه در باره آن عنایت مبذول شده است.
یکی از علل جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن کریم در باره این واقعه است (8) وتا روزی که قرآن باقی است این واقعه تاریخی نیز باقی خواهد بود واز خاطرها محو نخواهد شد.
جامعه اسلامی در اعصار دیرینه آن را یکی از اعیاد مذهبی می شمرده اند وشیعیان هم اکنون نیز این روز را عید می گیرند ومراسمی را که در دیگر اعیاد اسلامی برپا می دارند در این روز نیز انجام می دهند.
از مراجعه به تاریخ به خوبی استفاده می شود که روز هجدهم ذی الحجة الحرام در میان مسلمانان به نام روز عید غدیر معروف بوده است، تا آنجا که ابن خلکان در باره مستعلی بن المستنصر می گوید:در سال 487 هجری در روز عید غدیر که روز هجدهم ذی الحجة الحرام است مردم با او بیعت کردند. (9) والعبیدی در باره المستنصر بالله می نویسد:وی در سال 487 هجری، دوازده شب به آخر ماه ذی الحجه باقی مانده بود که درگذشت. این شب همان شب هجدهم ذی الحجه، شب عید غدیر است. (10)
نه تنها ابن خلکان این شب را شب عید غدیر می نامد، بلکه مسعودی (11) وثعالبی (12) نیز این شب را از شبهای معروف در میان امت اسلامی شمرده اند.
ریشه این عید اسلامی به خود روز غدیر باز می گردد، زیرا در آن روز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مهاجرین وانصار، بلکه به همسران خود، دستور داد که بر علی علیه السلام وارد شوند وبه او در مورد چنین فضیلت بزرگی تبریک بگویند.زید بن ارقم می گوید:نخستین کسانی از مهاجرین که با علی دست دادند ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه وزبیر بودند ومراسم تبریک وبیعت تا مغرب ادامه داشت.
در اهمیت این رویداد تاریخی همین اندازه کافی است که صدوده نفر صحابی حدیث غدیر را نقل کرده اند. البته این مطلب به معنی آن نیست که از آن گروه زیاد تنها همین تعداد حادثه را نقل کرده اند، بلکه تنها در کتابهای دانشمندان اهل تسنن نام صد و ده تن به چشم می خورد. درست است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفری القاء کرد، ولی گروه زیادی از آنان از نقاط دور دست حجاز بودند واز آنان حدیثی نقل نشده است. گروهی از آنان نیز که این واقعه را نقل کرده اند تاریخ موفق به درج آن نشده است واگر هم درج کرده به دست ما نرسیده است.
در قرن دوم هجری، که عصر«تابعان » است، هشتاد ونه تن از آنان، به نقل این حدیث پرداخته اند.
راویان حدیث در قرنهای بعد همگی از علما ودانشمندان اهل تسنن هستند وسیصد وشصت تن از آنان این حدیث را در کتابهای خود آورده اند وگروه زیادی به صحت واستواری آن اعتراف کرده اند.
در قرن سوم نود ودو دانشمند، در قرن چهارم چهل وسه، در قرن پنجم بیست وچهار، در قرن ششم بیست، در قرن هفتم بیست ویک، در قرن هشتم هجده، در قرن نهم شانزده، در قرن دهم چهارده، در قرن یازدهم دوازده، در قرن دوازدهم سیزده، در قرن سیزدهم دوازده ودر قرن چهاردهم بیست دانشمند این حدیث را نقل کرده اند.
گروهی نیز تنها به نقل حدیث اکتفا نکرده اند بلکه در باره اسناد ومفاد آن مستقلا کتابهایی نوشته اند.
طبری، مورخ بزرگ اسلامی، کتابی به نام «الولایة فی طریق حدیث الغدیر» نوشته، این حدیث را از متجاوز از هفتاد طریق از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است.
ابن عقده کوفی در رساله «ولایت » این حدیث را از صد وپنج تن نقل کرده است.
ابوبکر محمد بن عمر بغدادی، معروف به جعانی، این حدیث را از بیست وپنج طریق نقل کرده است.
تعداد کسانی که مستقلا پیرامون خصوصیات این واقعه تاریخی کتاب نوشته اند بیست وشش نفر است.
دانشمندان شیعه در باره این واقعه بزرگ کتابهای ارزنده ای نوشته اند که جامعتر از همه کتاب تاریخی «الغدیر» است که به خامه توانای نویسنده نامی اسلامی علامه مجاهد مرحوم آیة الله امینی نگارش یافته است ودر تحریر این بخش از زندگانی امام علی علیه السلام ازاین کتاب شریف استفاده فراوانی به عمل آمد.
پی نوشت ها:
1- جحفه در چند میلی «رابغ » بر سر راه مدینه واقع است ویکی ازمیقاتهای حجاج است.
2- مرحوم علامه امینی نام وخصوصیات این سی تن را در اثر نفیس خود «الغدیر» (ج 1، ص 196 تا209) به طور مبسوط بیان کرده است. که در میان آنان نام افرادی مانند طبری، ابو نعیم اصفهانی، ابن عساکر، ابو اسحاق حموینی، جلال الدین سیوطی به چشم می خورد و از میان صحابه پیامبر از ابن عباس وابو سعید خدری وبراء بن عازب نام برده شده است.
3- خصوصا بر اعرابی که همواره مناصب مهم را شایسته پیران قبایل می دانستند وبر ای جوانان، به بهانه اینکه بی تجربه اند، وقعی قائل نبودند. لذا هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عتاب بن اسید را به فرمانداری مکه واسامة بن زید را به فرماندهی سپاه عازم به تبوک منصوب کرد از طرف جمعی از اصحاب وپیروان خود مورد اعتراض قرار گرفت.
4- بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این جمله را چهار بار تکرار کرد.
5- الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا .(سوره مائده، آیه 3).
6- فقال له قم یا علی فاننی فمن کنت مولاه فهذا ولیه رضیتک من بعدی اماما وهادیا فکونوا له اتباع صدق موالیا
7- احتجاج طبرسی، ج 1، صص 84- 71، چاپ نجف.
8- آیات 3و67 سوره مائده.
9- وفیات الاعیان، ج 1، ص 60 وج 2، ص 223.
10- وفیات الاعیان، ج 1، ص 60 وج 2، ص 223.
11- التنبیه والاشراف، ص 822
12- ثمار القلوب، ص 511.
منبع: https://hawzah.net/fa/Article/View/4272/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D9%85
معنای غدیر
غدیر
در لغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید.
در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام
«جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، کاروانیان
حج گزار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این
محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر
آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ
کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.
خلاصه واقعه غدیر خم
در
سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را
به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحت گاه جُحفه و در
غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه
السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم،
علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سالها پیش در مکه و در
جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر
داستان
غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشهای بدون این مسئله خبر میدهد. رسول
صلی الله علیه و آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه
جمعیت را برای چه نگه میدارد و چه پیامی برایشان دارد.
این پیام اساسی ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی الله علیه
و آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه
داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.
غدیر، خنثی کننده توطئه
آنچه
می توانست همه نقشه های منافقان را یک جا خنثی، و اسلام را در چنان برهه
حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت
زهرا(س) در این باره می فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای
علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای
نقشه ها و توطئه های شیطانی شان شد.
تاج ولایت
پیامبر
صلی الله علیه و آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به
عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادند و انتهای
عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است.»
خلاصه مکتب وحی
«غدیر»
عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا
واقعه ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر
ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط مشی مسلمانان تا آخرین
روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت ساز است که «خطبه غدیر» شاخص ترین و
زنده ترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت
واقعه
غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و
آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان
نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و
رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر میدهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت
با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که
تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است
بیکرانه و خورشیدی است عالمتاب.
غدیر و سرنوشت اسلام
بدون
شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است.
در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهمترین مأموریت
دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله
رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات
چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوند متعالی درآیه 67 سوره مائده
می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است،
تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای و خداوند
تو را از مردم حفظ می فرماید».
حدیث غدیر خم یقینی است
واقعه
غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن
یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف
معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن
سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن
را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که
همه موثّق اند و حجت،دهها و دهها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل
سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و
احمد حنبل.
اگر میشد...
اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله،
علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان
گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا
آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه
ای از این واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش
آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی.
وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی
را به جای خود منصوب کرده بود... ».
عید غدیر در احادیث
عید خلافت و ولایت
زیاد
بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از
عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ
دستورداد برادرم، علی بن ابیطالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم
منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که
خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را
دین آنان قرار داد».
عید آسمانی
حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت
امام
صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را
میشناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه میکردند. بخشش های خدا
به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».
روز سپاس و شادی
امام
صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش
خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت
گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش
از
امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران
با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛
بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد
گردان».
روز ناله نومیدی شیطان
امام
صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد
که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار
گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».
پیام تبریک
غدیر،
سرچشمه همیشه جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت
دوستداران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او
پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و
شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى خواست؛ احد، شجاعت آرزو
مىکرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا
بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در
ولایت على علیه السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر،
عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.
کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر
در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى حجه که
قافله هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى کردند و عده اى از پسِ حضرت
مى آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد
سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته اند، باز آیند و آنان که نیامده
اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و
از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست
درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت
مىدهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو
را پاداش نیکو دهد.
آنگاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود
گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ هاى یک صدا و بلند، دست على علیه السلام
را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه
بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.
ویژگى هاى على علیه السلام از دیدگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم
حضرت محمد صلی الله علیه و آله بارها
با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه السلام ، بر فضیلت هاى آن حضرت و
وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیه
االسلام مى فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى
درآوردم که اسلامش پیشتر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى،
خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او
را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را
برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت هایى است که هیچکس آن را ندارد: تو
که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه
السلام و حسین علیه السلام که فرزند زادگان من هستند، فرزندان او هستند.
برادرش، جعفر بن ابىطالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و
با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او
نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من
دیدن مىکند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».
غدیر در قرآن
آیه
اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه السلام نازل شد، از
یکسو، بیانگر اهمیت فوقالعاده غدیر و از سوى دیگر، نشان دهنده نگرانى
هاى رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را] نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى]
مردم نگه مىدارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمىکند.» قرآن کریم،
آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى
برابر مىداند و در مقابل نگرانى هایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى شود.
آیه اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه السلام در غدیر نازل شد،
موجى از شادى را در دلهاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به
آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از
آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتها را بر شما
تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».
اوصاف غدیر در روایات
در
فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه
ای سخن به میان آمد و از آن با لقب ها و ویژگیهای ممتازی نام برده شده
است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود
فرستادن بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله،
روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال
شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن
نافرمانیها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها،
روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به
چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و
رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس های شایسته و افکندن جامه های سیاه،
روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد،
روز پیمان و روز عیان شدن رازها.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم
شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مىکند که روزى رسول اکرم صلی الله علیه و آله رو
به امیر مؤمنان على علیه السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را
درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا
را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».
عید غدیر از نگاه امام علی علیه السلام
ویژگی های روز غدیر
امام
رضا علیه السلام در روایتی میفرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه
السلام ، یکسال روز جمعه با عید غدیر همزمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر
رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از
او درک نمیکرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو
عید گرانسنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری
هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند.
شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانهاش را برای
پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی تردید،
امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل]
برافراشته شده و دلیل ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده
برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان
ساختن پیمان ها از دورویی ها و انکارهای آگاهانه است».
وظایف مؤمنان در روز عید غدیر
امیرمؤمنان
علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این
روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده تان به سوی آنان بروید و به
برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید.
با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان میبخشد. به یکدیگر
نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می سازد. نعمت های خدا را به
همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به
شما پاداش میدهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی کردن در این روز،
ثروت را ثمربخش می سازد و بر عمر می افزاید. همدردی کردن و مهرورزی با
یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب میکند. آن اندازه که توان دارید
از فضل خداوند برای برادران و خانواده تان با بذل آنچه موجود است، آماده و
فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید
و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».
حضرت فاطمه علیهاالسلام
از
فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلى الله علیه و آله
پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه السلام چیزى فرمود؟ آن
حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده اید؟»
امام حسن علیه السلام
امام
حسن علیه السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم
فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه السلام است. همچنین دیدند
که رسول خدا صلى الله علیه و آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب
کرد.
امام حسین علیه السلام
امام
حسین علیه السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى
هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى دانید پیامبر اکرم صلى الله علیه و
آله ، على علیه السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى
گفتند: بله.
امام زین العابدین علیه السلام
ابن
اسحاق، تاریخ نگار معروف مى گوید: به على بن حسین علیه السلام گفتم:
«من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان
خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه السلام است.
امام محمدباقر علیه السلام
اَبان
بن تَغلب مىگوید: از امام باقر علیه السلام درباره این سخن رسول خدا صلى
الله علیه و آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ
پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه السلام در میان
مردم، جاىگزین من خواهد بود.
امام صادق علیه السلام
در
دوران زندگى امام صادق علیه السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف
اهل بیت علیهم السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره ها مطرح شده
است. آن حضرت درباره روز غدیر مى فرماید: «رسول خدا صلى الله علیه و
آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه السلام پیمان گرفت و مردم به
ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت قدم ماندند و
واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».
امام کاظم علیه السلام
در
روزهایى که امام کاظم علیه السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى
ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم السلام بر مردم پرسید.
حضرت فرمود: ما مى گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در
غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».
عید غدیر از نگاه امام رضا علیه السلام
هدیه به یاران
طوسی،
از یاران امام رضا علیه السلام نقل میکند: «در روز غدیر، شرفیاب محضر
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان
حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش
هایی برای خانواده های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز
نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید.
ایشان در آن روزT پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می شدند.
حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه السلام را در سالی
که عید غدیر با روز جمعه همزمان شده بود، بیان کرد».
فضیلت روز عید غدیر
ابی
نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه السلام میگوید: «خدمت آن حضرت
بودم، درحالیکه مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت وگو
میکردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش
روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.»
سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان
علی علیه السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از
مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می کند، چند
برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس
ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، هر آینه، فرشتگان در هر
روز ده مرتبه با آنان مصافحه میکردند».
امام حسن عسکرى علیه السلام
حسن
بن ظریف مىگوید: به امام عسکرى علیه السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى
سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه السلام چیست که فرمود: «من کنتُ
مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه اى
قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.
پاسداشت غدیر؛ سنت نبوى
جوامع
بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت هاى فرهنگى و اصالت هاى معنوى
است. زنده نگه داشتن شعائر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از
جمله رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر آن تأکید داشته اند. از
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک
بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهلبیتم را به امامت ممتاز ساخته
است».
در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه
مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه السلام دستور داد در خیمه
دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه السلام برسند و به او
تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این
شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاسداشت است.
آداب غدیر
در
تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا
غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى
تبریزى در این باره مى نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از
ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود
دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگترین و مهمترین اعیاد اسلامى است
که آداب بى شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با
اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه ها
مورد خطاب قرار گرفته اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز
غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على
علیه السلام و غسل مى توان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر،
دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله
آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.
منابع:
ماهنامه گلبرگ، ش13
ماهنامه گلبرگ، ش26
ماهنامه گلبرگ، ش70
ماهنامه گلبرگ، ش82
ماهنامه گلبرگ، ش94
منبع: سایت تبیان
عمود ۱۴۰۰
نویسنده: علیاکبر والایی
ناشر: احیا
تعداد صفحات:۱۴۲
سفرنامه گونهای ادبی است که در آن شخصی که به سرزمینهای دیگر سفر کرده است، دیدهها، شنیدهها، تجربهها، رخدادها و احساساتش را دربارة آن سرزمینها، برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینگارد. سفرنامة زیارت، اما حال و هوایی دیگر دارد. به خصوص اگر سفرنامه اربعین اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باشد.
«کتاب عمود ۱۴۰۰» روایت بیمها و امیدهای مسافری است که برای کسب توفیق زیارت، در انتظار اتفاقی غریب است. این کتاب حکایت لحظه لحظة حضور است در مسیر عشق حسین (علیهالسلام)، همنوایی و همصدایی با دیگر عاشقانش، شمردن گامها و ستونهایی که تو را از اربابت دور و به او نزدیک میکند...!
سفرنامه علیاکبر والایی برشی است از قلب او؛ که از سفر پر رمز و راز اربعین و دیار عشق برای ما به ارمغان آورده است
در بخشی از کتاب «عمود1400» چنین آمده است:
«تا نیمههای شب، فرصت دارم به بین
الحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محلههای شهر
کربلا، برایم تازگیهایی دارد که حس نوستالژیک دیرآشنایی را در ذهنم زنده میکند.
پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچههای محله، قدم میزنم و به اهالیاش
مینگرم که فکر و خیال را میبرد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. این خانههای کاهگلی با درهای چوبین
و کوبههای فلزیاش برای دقالباب، کورسوی نور درون خانههایش، با حزنی که هوای
محله را آغشته است؛ انگار
علی را کم دارد.
کتابهای «غدیر»، «زیبا صدایم کن»، «عمود ۱۴۰۰» و «اسمش چیه» به عنوان منابع طرح کتاب خوان شهریورماه ۱۳۹۷ معرفی شدند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، طرح کتابخوان شهریورماه ۱۳۹۷ به معرفی ۴ اثر «غدیر» نوشته علی صفائی حائری از انتشارات لیلهالقدر، «زیبا صدایم کن» نوشته فرهاد حسنزاده از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، «عمود ۱۴۰۰» نوشته علیاکبر والایی از انتشارات احیا و «اسمش چیه؟» سروده جعفر ابراهیمی و جمعی از شاعران از انتشارات افق پرداخت.
غدیر
نویسنده: علی صفائی حائری
ناشر: لیلهالقدر
تعداد صفحات: ۳۱
۱۸ ذیالحجه سال دهم هجری بود که آخرین فرستادة خداوند، در حال بازگشت از آخرین مراسم حج، همراه با یاران و همراهان، ناگهان دستور توقف داد؛ قرار بود، برکة آرام غدیر، به افتخاری عظیم، مفتخر شود و شاهد انتخاب یکی از بندگان برگزیدة خداوند بهعنوان جانشین، وصی و ولی امر مسلمانان جهان باشد و از آن روز بود که نامش یادآور یکی از خاصترین و مهمترین اعیاد اسلامی شده است؛ عیدی که ولایت را معنایی نو بخشید و اساسیترین پیام رسول خدا صلیالله علیه و آله را به عالمیان ابلاغ کرد.
اینها آخرین کلماتی است که از رسول مهربانی شنیده میشود: «آن کس که من مولای اویم؛ پس از این علی مولای اوست». این خورشید نبوّت است که حجّت را تمام میکند و دست ولایت راستین را پیشروی خیل شاهدان بالا میبرد. علی صفایی با قلم خاص و نگاه بدیع خود در کتاب موجز، خوشخوان و درعینحال عمیق «غدیر»، به تبیین نکات مهمی در خصوص موضوع غدیر و مبحث ولایت پرداخته است، در بخشی از کتاب، دربارة ضرورت ولایت میخوانیم:
«هنگامیکه انسان خود را بیشتر از یک دهان نمیبیند که با یک مشت رودة گرهخورده و به ... ختم میشود. این دهان دراز، دیگر نه دین میخواهد و نه امام و نه رهبری و ولایت؛ که غریزه برای این و بالاتر از اینها کافی است؛ اما انسانی که میخواهد انسان باشد و جامعهای انسانی تشکیل دهد، نه یک دامپروری بزرگ و یک کندوی عادل، این انسان ضرورت این شناخت و عشق و این حجت و نور و امام و امین را مییابد و به سوی او میشتابد و او را بر خویشتن مقدم میدارد؛ که او از او به او آگاهتر و مهربانتر و نزدیکتر است».
زیبا صدایم کن
نویسنده: فرهاد حسنزاده
نـاشـر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: ۱۹۲
«زیبا صدایم کن» برگزیدة شورای کتاب کودک و هجدهمین جشنوارة کتاب کانون پرورش فکری در سال ۱۳۹۵ است و در فهرست کتابهای کلاغ سفید کتابخانة بینالمللی مونیخ آلمان ۲۰۱۷ و فهرست افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان ۲۰۱۸ قرار گرفته است.
«زیبا صدایم کن» گذشت و بزرگواری یک دختر نوجوان را در برابر پدری که در انجام وظایفش کوتاهی کرده به تصویر میکشد و دخترانگی، لطافت و درعینحال انتخاب عقلانی و منطقی یک دختر نوجوان را توأمان ترسیم میکند و خواننده را با حسّ و حال این پدر و دختر سهیم میسازد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حالش خیلی خوب بود؛ بهتر از همیشه. جوری که من اصلاً خجالت نکشیدم و بهش افتخار هم کردم. مخصوصاً جایی که داشت با فروشنده از خودکفایی و استقلال و خریدن جنس ایرانی حرف میزد. طوری کتابی و شیک حرف میزد که هرکس نمیدانست فکر میکرد استاد دانشگاه است و دارد سخنرانی میکند. لباسهای نو را پوشیدیم و لباسهای کهنه را توی کیسهای ریختیم و دادیم به فروشنده که تا شب برایمان نگه دارد».
عمود ۱۴۰۰
نویسنده: علیاکبر والایی
ناشر: احیا
تعداد صفحات:۱۴۲
سفرنامه گونهای ادبی است که در آن شخصی که به سرزمینهای دیگر سفر کرده است، دیدهها، شنیدهها، تجربهها، رخدادها و احساساتش را دربارة آن سرزمینها، برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینگارد. سفرنامة زیارت، اما حال و هوایی دیگر دارد. به خصوص اگر سفرنامه اربعین اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باشد.
«کتاب عمود ۱۴۰۰» روایت بیمها و امیدهای مسافری است که برای کسب توفیق زیارت، در انتظار اتفاقی غریب است. این کتاب حکایت لحظه لحظة حضور است در مسیر عشق حسین (علیهالسلام)، همنوایی و همصدایی با دیگر عاشقانش، شمردن گامها و ستونهایی که تو را از اربابت دور و به او نزدیک میکند...!
سفرنامه علیاکبر والایی برشی است از قلب او؛ که از سفر پر رمز و راز اربعین و دیار عشق برای ما به ارمغان آورده است...
اسمش چیه؟
سروده: جعفر ابراهیمی و جمعی از شاعران
نـاشـر: افق
تعداد صفحات: ۱۱۲
هیچانه نوعی از شعر است که در آن، معنا و مفهوم مدنظر شاعر نیست و تنها خوشآوایی و دلنشینی کلام، هدف شاعر از سرایش آن است، برخی معتقدند که برای کودکان خردسال هیچانهها مفیدترین قالب شعری هستند و در پرورش تخیل ایشان بسیار مؤثر خواهند بود.
اشعار کتاب «اسمش چیه؟» از میان اشعار ۶ شاعر بنام و توانای معاصر انتخاب شده است؛ هیچانههایی هستند که در آن شاعر به انتقال محتوا و پیام نیز توجه داشته است و همان لطیفی و خیالانگیزی هیچانه را برای کودکان به ارمغان میآورند.
مصطفی رحماندوست، از شاعران مجموعه در مقدمة کتاب گفته است: برای سرودن شعرهای این مجموعه دهها جلسة چندساعته وقت گذاشتهایم؛ سرودههای خویش را به داوری و نقد بیتعارف یکدیگر سپرده و سرودههای بسیاری را کنار گذاشتهایم و سرانجام به این ۵۲ قطعهشعر در این کتاب رسیدهایم.
این کتاب علاوه بر معرفی شخصیتها، اشیا و جانداران مختلف به کودکان، با لحن موزون و جذاب خود، نشاط آور است و با نگاهی منحصربهفرد دنیای اطراف بچّهها را در قالب شعر برایشان ترسیم میکند.
برای خواندن «اسمش چیه؟» همراه با کودکان به کتابخانههای عمومی سراسر کشور مراجعه و اوقات شادی را در کنار فرزندان دلبندتان سپری کنید.