ولادت با سعادت امام علی النقی علیه السلام
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق)، دهمین امام شیعیان، و فرزند امام جواد(ع) است. وی ۳۳ سال، از ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری، امامت شیعیان را به عهده داشت که همزمان با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سالهای امامت را در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی گذراند.
از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات نقلشده از وی، درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه نیز از امام دهم شیعیان نقل شده است.
علی بن محمد(ع) به واسطه جمع زیادی از وکلا که سازمان وکالت خوانده شده، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر، از اصحاب او به شمار آمدهاند.
مزار امام هادی در سامرا که به دلیل دفن وی و فرزندش امام حسن عسکری، حرم عسکریین خوانده میشود، در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.
محتویات
نام، نسب و القاب
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی بوده[۱] که نامش سمانه مغربیه،[۲] یا سوسن دانسته شده است.[۳]
از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است.[۴] لقب هادی از آن رو به وی اطلاق شده که در زمان خود بهترین هدایتکنننده مردم به سوی خیر بوده است.[۵] القاب دیگری از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل[یادداشت ۱]، خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.[۶] همچنین شیعیان، امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقهای به نام عسکر ساکن بودند[۷] امامین عسکریین میخوانند.[۸]
کنیه وی ابوالحسن است[۹] و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،[۱۰] تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.[۱۱]
زندگینامه
گاهشمار زندگی امام هادی(ع) | |
---|---|
|
|
۱۵ ذیالحجه ۲۱۲ق. | تولد امام هادی(ع) و آغاز فتنه خلق قرآن با حمایت مامون عباسی |
۲۱۸ق. | مرگ مامون عباسی و آغاز حکومت معتصم عباسی - اعتراف جنید، عالم ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) به علم امام هادی در سن کودکی |
۲۱۹ق. | دستگیری امام جواد(ع) به دستور معتصم عباسی و بردن آن حضرت به بغداد - |
آخر ذیالقعده ۲۲۰ق. | شهادت امام جواد(ع) و آغاز امامت امام هادی(ع) |
۲۳۱ ق. | ولادت امام حسن عسکری(ع) در مدینه- تفتیش عقاید درباره خلق قرآن- نگارش نامه امام هادی(ع) در مورد بدعت شمردن جدال درباره مسأله خلق قرآن |
۲۳۲ق. | مرگ واثق بن معتصم و به خلافت رسیدن متوکل عباسی |
۲۳۴ق | دستگیری امام هادی(ع) و بردن ایشان به سامرا به دستور متوکل- دعوت متوکل از ابنسکیت برای سوال از امام هادی(ع) و آزمودن علم امام |
سال ۲۳۴ تا ۲۴۷ | ظهور زینب کذاب و رسوا شدنش توسط امام هادی(ع) |
۲۳۶ق. | تخریب قبر امام حسین(ع) و تحریم زیارت ایشان به دستور متوکل |
۲۳۷ق. | آغاز قیام یعقوب لیث صفاری |
۲۴۴ق. | شهادت ابنسکیت به دلیل اظهار محبت و ارادت به امیرالمومنین(ع) و فرزندانش به دستور متوکل |
۲۴۶ق. | درگذشت دعبل خزاعی |
۲۴۷ق. | جسارت متوکل به امام هادی(ع)- قتل متوکل به دست پسرش منتصر و به خلافت رسیدن او- رفع ممنوعیت زیارت امام حسین(ع) و رد فدک به اهل بیت(ع) به دستور منتصر |
۲۴۸ق. | به خلافت رسیدن مستعین به جای منتصر |
۲۵۲ق. | استعفای مستعین و به خلافت رسیدن معتز- درگذشت محمد فرزند امام هادی(ع) |
۳ رجب ۲۵۴ق. | شهادت امام هادی(ع) |
بنابر نظر کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ق[۱۲] در منطقهای به نام صریا در نزدیکی مدینه) متولد شده است.[۱۳] تولد او همچنین، ۲ یا ۵ رجب همان سال[۱۴] یا رجب ۲۱۴ق و جمادی الثانی سال ۲۱۵ق نیز ثبت شده است.[۱۵] به روایت مسعودی، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل، حج به جای آورد، امام هادی را در حالیکه کوچک بود به مدینه آوردند[۱۶] و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی میکرد. در این سال، متوکل او را به سامرا احضار کرد و در منطقهای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد. وی ۲۱ سال، یعنی تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیر شیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانستهاند.[۱۷] نقش انگشتر امام هادی(ع)، «اللّه ربّی و هو عصمتی من خلقه»، یعنی «خداوند پروردگار من است و حامیام از شر آفریدگانش» گزارش شده است.[۱۸] همچنین نقش انگشتر دیگر وی، «حفظ العهود من أخلاق المعبود» ثبت شده است؛ به این معنا که: «پایبندی به پیمانها از خُلق خداوند است».[۱۹]
فرزندان
علمای شیعه از چهار پسر به نامهای حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کردهاند.[۲۰] دختری نیز به او نسبت داده شده که شیخ مفید، نامش را عایشه[۲۱] و ابن شهرآشوب، او را عِلِّیّه خوانده است.[۲۲] عالمان اهل سنّت نیز فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانستهاند.[۲۳]
امامت
امام هادی(ع):
«مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.»
امام هادی(ع) در سال ۲۲۰ق در هشت سالگی به امامت رسید. به گزارش منابع تردیدی از جهت اینکه سن امام به هنگام امامت پایین بود میان شیعیان رخ نداد برخی معتقدند از این جهت بوده که شیعیان مشکلِ پایینبودنِ سنّ امام جواد(ع) را در هنگام آغاز امامتش پشت سر گذاشته بودند. به نوشته شیخ مفید پیروان امام جواد(ع) به استثنای افراد اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۴] این عده به امامت موسی بن محمد معروف به موسی مبرقع معتقد شدند؛ ولی پس از مدّتی از امامت وی برگشتند و امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۵] سعد بن عبدالله اشعری بازگشت این افراد به امام هادی(ع) را از آن روی میداند که خود موسی مبرقع از آنان بیزاری جست و آنان را از خود راند.[۲۶] از نظر شیخ مفید[۲۷]، طبرسی و ابن شهرآشوب[۲۸] اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و ادعای امامت نکردن فرد دیگری دلیل محکمی بر صحّت امامت آن حضرت است.[۲۹] کلینی[۳۰] و دیگران[۳۱] نصوص مربوط به امامت وی را برشمردهاند. از پارهای روایات برمیآید هنگامیکه امام جواد(ع) از طرف معتصم عباسی به بغداد فرا خوانده شد، امام چون این احضار را تهدیدی برای خود میدانست، امام هادی(ع) را به عنوان جانشین خود به شیعیان معرفی کرد.[۳۲]
امام هادی(ع):
«حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.»
بنا بر گفته ابن شهر آشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین بر امامت او آگاه شدند. نص بر امامت او را راویانی همچون اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی روایت کردهاند..[۳۳]
خلفای معاصر
خلفای دوران پیش از امامت (۲۱۲-۲۲۰) |
|
سال |
خلیفه |
خلفای دوره امامت ۲۲۰-۲۵۴ |
|
سال |
خلیفه |
امام هادی(ع) از سال ۲۲۰ تا سال ۲۵۴ق به مدت ۳۳ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.[۳۴] مدت امامت او با خلافت چند تن از خلفای عباسی معاصر بود. آغاز امامت او با خلافت معتصم و پایانش با خلافت معتز همزمان بود. البته ابن شهر آشوب پایان عمر وی را با خلافت معتمد همزمان میداند.[۳۵] او هفت سال از امامتش را در دوران خلافت معتصم سپری کرد. معتصم در زمان امام هادی نسبت به دوران امام جواد سختگیری کمتری نسبت به شیعیان داشت و با علویان با مدارا رفتار میکرد علت این کار را رشد اقتصادی حکومت عباسی دانستهاند که سبب کاهش عملیات نظامی از سوی علویان شده بود.[۳۶] همچنین حدود ۵ سال از دوران امامت امام دهم شیعیان با خلافت واثق، ۱۶ سال با خلافت متوکل، ۶ ماه با خلافت مستنصر، ۴ سال با خلافت مستعین و ۲ سال با خلافت معتز همزمان بود.
احضار به سامرا
متوکل در سال ۲۳۳ق مصمم شد تا امام هادی را از مدینه به سامرا بیاورد. ابن جوزی بدگویی برخی افراد بدبین به خاندان رسالت نزد متوکل و گزارشهای حاکی از میل مردم به امام هادی(ع) را دلیل احضار او به سامرا عنوان کرده است.[۳۷] به گزارش شیخ مفید، سعایتکننده امام هادی نزد متوکل، عبدالله بن محمد بوده است.[۳۸] اما به گزارش مسعودی بریحه عباسی که از جانب خلیفه در حرمین نماز جماعت میخواند به متوکل نوشت اگر مکه و مدینه را میخواهی محمد بن علی را از آنجا بیرون کن زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است. در پی این متوکل یحیی بن هرثمه را فرستاد تا امام را به سامرا ببرد.[۳۹] امام هادی(ع) طی نامهای به متوکل، گزارشهای سعایت را تکذیب نمود. متوکل در پاسخ امام، نامه احترامآمیزی نوشت و از امام هادی خواست تا به سامرا حرکت کند.[۴۰] شیخ مفید[۴۱] و کلینی[۴۲] متن نامه متوکل را آوردهاند.
به گفته برخی منابع، متوکل، برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد،یحیی بن هرثمه نقل کرده که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکسالعملهای غیر منتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راهانداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.[۴۳]
ولی مردم مدینه متوجه شده بودند. ابن جوزی ازامام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شد وارد خانه خزیمة بن حازم شد و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.[۴۴] به نقل شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک»(محل فرود کاروانها) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.[۴۵] به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.[۴۶] شیخ مفید معتقد است آن حضرت به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی وی علیه آن حضرت دسیسه میکرد[۴۷] متوکل در صدد بود ضمن نظارتهای کلّی، وی را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۴۸] بر اساس گزارشی که به متوکل داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد. به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را، در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه میکرد. او را پیش متوکل آوردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر میخوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند [۴۹] اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.[۵۰]
برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند:
- متوکل از نظر کلامی به جریان اهل حدیث گرایش داشت و آنان ضدّ معتزله و شیعه بودند. اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند و در نتیجه سرکوبی شیعه با شدّت هر چه بیشتر دنبال شد.
- متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت. از این رو میکوشید این پیوند را قطع کند. متوکل در همین راستا مرقد امام حسین(ع) را تخریب کرد و زمین آن منطقه را شخم زد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری شدید و مجازاتهای هولناکی به کار بست.[۵۱]
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.[۵۲]
برخورد با غالیان
در زمان امامت امام هادی غالیان فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از فحشا و منکر در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ [۵۳] را اشاره به شخصی میدانستند که اهل رکوع و سجده نبوده و منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست از آن پرهیز کنید.[۵۴]فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود «هر جسمی چنین است جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است».[۵۵]
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتل او را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکرد.[۵۶] امام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری [یادداشت ۲] رئیس فرقه نصیریه،[۵۷] قاسم شعرانی یقطینی و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است. امام ضمن نامهای از ابن بابا قمی بیزاری جست و فرمود: او گمان برده که من او را فرستادهام و او باب من است. شیطان وی را گمراه کرده است.[۵۸]
امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و علی بن جعفر الهمانی پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و بهشت را تضمین کرد.[۵۹] او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری میکرد. به گفته جعفریان کثرت روایات درباره ابن حاتم در رجال کشی، نشان میدهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید میکرده است.[۶۰] از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) قلمداد میکرد، احمد بن محمد سیاری بود،[۶۱] که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسد المذهب دانستهاند. کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در تحریف قرآن توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است. از دیگر غالیان این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از قم اخراج شد،[۶۲] امام هادی(ع) ضمن رسالهای که ابن شعبه حرّانی از آن حضرت نقل کرده، بر اصالت قرآن تکیه کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده است. و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی به آن استناد میکنند، مطرح کرده است. او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد میکرد.[۶۳]
عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.[۶۴] امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد هنگامی که قمیها محمد بن ارومه را به اتهام غلو از قم اخراج کردند نامهای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.[۶۵]
ارتباط با شیعیان
امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.[۶۶] محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند.[۶۷] علیرغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.[۶۸] علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند. برخی با استناد به روایتی که کشّی دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده[۶۹] احتمال دادهاند که احمد بن اسحاق رازی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.
برحذر داشتن شیعیان از اظهارنظر درباره مسأله خلق قرآن
امام هادی(ع) در نامهای، به یکی از شیعیان از او خواسته بود تا در مسأله خلق قرآن اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسأله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤالکننده و هم پاسخدهنده در گناه آن شریکند.[۷۰] در آن دوره، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقهها و گروههایی در میان اهل سنت شده بود مأمون و معتصم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار میدادند که از آن به دوره محنت یاد میشود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت میکرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعتگذار معرفی میکرد.[۷۱]
روایات
در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحتنظر حکومت عباسی میداند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۷۲]
روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.[۷۳]
رسالهای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.[۷۴] همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.[۷۵]
در روایات منقول از امام هادی، از او با نامهای مختلفی همچون ابیالحسن الهادی، ابیالحسن الثالث، ابیالحسن الاخیر، ابیالحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانستهاند.[۷۶]
زیارات
زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از امام هادی نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امامشناسی دانستهاند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است.
ا
اصحاب و راویان
شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفتهاند[۷۹] بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند بالغ بر ۱۸۵ نفر میشود.[۸۰] عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان روای از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن متروک و مجهول یافت میشود [۸۱] به گفته عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.[۸۲]
ابن شهر آشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب او معرفی کرده است.[۸۳]
عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،[۸۴]ایوب بن نوح،[۸۵] حسن بن راشد[۸۶] و حسن بن علی ناصر[۸۷] از جمله اصحاب او به شمار میرفتند.
برخی از پژوهشگران برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای شهری آنان استناد کردهاند. و بر اساس آن محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،[۸۸] ابراهیم بن شیبه اصفهانی، و ابومقاتل دیلمی[۸۹] از اصحاب آن حضرت را در ایران دانستهاند.[۹۰] و گفتهاند بر اساس نامه امام هادی به وکیل خود در همدان در آن آمده «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کردهام»[۹۱] برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی دیگری برخی از اصحاب امام هادی در قزوین[۹۲] ساکن بودهاند.[۹۳]
جایگاه نزد اهل سنت
بزرگان و عالمان اهل سنت برای امام هادی(ع) احترام ویژهای قائل بودهاند. آنان علم، سخاوت، زهد و عبادت امام هادی(ع) را ستودهاند. ابن حجر هیثمی ماجرایی از سخاوت آن حضرت گزارش کرده است.
شهادت و آرامگاه
امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.[۹۴] ابن شهر آشوب بر این باور است که وی در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۹۵]شیخ مفید گفته است او در ماه رجب سال ۲۵۴ق [۹۶]پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا در ۴۱ سالگی از دنیا رفت.[۹۷] برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب[۹۸] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادیالثانی ذکر کردهاند.[۹۹]
امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جادهای که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در یکی از خانههایی که حضرت در آن زندانی بود، به خاک سپردند. گفته شده ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار میآورد.[۱۰۰]
حرم عسکریین
امام هادی در خانهای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.[۱۰۱] محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته میشود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانهاش، امام عسکری(ع) برای مقبره پدرشان خادمی را تعیین کرد. در سال ۳۳۳ قمری، ناصرالدوله حمدانی قبهای برای حرم بنا کرد و مهمانسرایی برای زائران آن ساخت. در دوران آل بویه، معزّالدوله و عضدوالدوله ساختمانها و تأسیساتی برای حرم میسازند و گنبد و ضریح را بازسازی میکنند. در سال ۱۳۳۵ش ضریحی از طلا و نقره، بر آن نصب شد.[۱۰۲]
در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمتهایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.[۱۰۳] [۱۰۴] ستاد بازسازی عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ش بازسازی آن را آغاز و در سال ۱۳۹۴ش به پایان برده است. ضریح حرم نیز به همت آیت الله سیستانی ساخته شده است.[۱۰۵]